سخن آخر

امروز سالگرد بیداری بود 

سالگرد مقابله با آنان که حرمت اعتقاد ملت ایمان,مردم ایران را به بازی گرفتند

و در روزی که امام مظلوم ما به شهادت رسیده بود کف و سوت زدندو حرمت شکستند

اما در این روز ما همه ثابت کردیم که اهل کوفه نیستیم که پیر مرادمان را تنها رها کنیم و گفتیم اگر عرصه را بر ما 

تنگ کنید دوباره عاشورا را تکرار میکنیم این همان ملت تمدن ساز است که در روز روشن دروازه تاریخ را کوبیده است و وارد شده و بنا هم ندارد که ترسی از غیر خدا داشته باشد.

امید که قدر این ملت باعظمت در مقدرات حضرت حق ثبت و ضبط شود .

انشااللله

شاهد.

هرچند که از کتف جدا خواهد ماند
با دست قمر کشور ما خواهد ماند
احسان اباالفضل به ما در "نه دی"
در خاطره ها روز خدا خواهد ماند

از کشور ما چه آبروها بردند
دل ها همه از غربت دین افسردند
در فتنه دمیدند بسی تا "نه دی"
از دست یل فاطمه سیلی خوردند

یک چند نشستیم و تحمل کردیم
چون دیگ به جوش آمده غلغل کردیم
دیدیم برآنند که عاشورا نیز...
برخاسته و در "نه دی" گُل کردیم

آن روز اگر غرش چون رعد نبود
در شهر به غیر از عمر سعد نبود
ما در "نه دی" خانه اگر می ماندیم
نامی ز بنی فاطمه من بعد نبود

گفتیم که شاید پسر زهرا را
شاید که کمی حرمت عاشورا را
دیدیم ولی مانده که قالب بکنند
با نام حسین بلعم باعورا را

شاعر: محمد علی مهران فر