آغاز هر فصل به دليل تغييراتي كه به لحاظ آب و هوايي به دنبال خود دارد، همواره باعث بروز نوعي تفاوت در پوشش و الگوهاي ظاهري ميشود. تغييري كه برخي آن را مد مينامند و همرنگشدن با آن را نوعي شخصيت و كلاس اجتماعي قلمداد ميكنند.
اگر در همين اوايل فصل سري به مراكز خريد و پاساژها زده باشيد، حتما متوجه تغيير مدل مانتوها، شلوارها و حتي آرايش موها شدهايد.
شايد شما دوست نداشته باشيد كه با يك بلوز نارنجي و احيانا شلوار لوله تفنگي به رنگ زرشكي و رنگ موي قرمز در جمع ظاهر شويد، اما خيليها هستند كه اين مدل را ميپسندند و اگر از آنها بپرسيد چرا نارنجي؟ ميگويد مد است.
مدگرایی همهگیر میشود
مد شیوه رفتاری است كه برای زمان مشخصی در میان افراد یك جامعه به عنوان روشی برای انتخاب نوع لباس و سبك زندگی پذیرفته میشود.
مدگرایی نیز پدیدهای است زاده مد كه به تغییر در سلیقه گروهی از افراد جامعه و گرایش به انجام رفتاری بخصوص یا مصرف نوعی كالای خاص در سطح جامعه منجر میشود.
اگرچه مدگرایی پیشینهای دیرینه و كهن دارد، اما در سالهای اخیر شاهد رواج مدگرایی در سطح جوامع مختلف بودهایم كه توانسته است زندگی بسیاری از افراد و بویژه جوانان و نوجوانان را تحت تاثیر خود قرار دهد.
تنوعطلبی و زیبا دوستی موجب میشود ریشههایی از مدگرایی در میان همه انسانها وجود داشته باشد، اما این پدیده در افراد مختلف شدت و ضعف دارد.
مدگرایی افراطی آفتی اجتماعی است كه در نتیجه نادانی و ناآگاهی افراد رواج پیدا میكند و افرادی كه در پیروی از مد تابع اعتدال و میانهروی هستند از این طریق به هیجانات درونی خود پاسخ میگویند و از شادابی و نشاط حاصل از آن كه از پیامدهای مثبت مد است لذت میبرند.
اگر مدگرایی با هنجارهای اجتماعی در تضاد باشد منجر به ایجاد تنش در زندگی افراد خواهد شد و ضدارزشها جایگزین ارزشها میشوند. در چنین شرایطی مدگرایی كه در سالهای اخیر افزایش یافته است به تهدیدی علیه هنجارهای اجتماعی تبدیل میشود.
تاريخچه مُد
مُد واژهاي است فرانسوي كه از ريشه لاتين Modus گرفته شده و به معني روش و طريقهاي موقت است كه بر اساس ذوق و سليقه افراد يك جامعه و سبك زندگي اهل آن زمان به كار ميرود.
در اصطلاح جامعهشناسانه نيز آنچنان كه گئورگ زيمل، جامعهشناس آلماني و نظريهپرداز مد ميگويد، مد عبارت است از تغيير غيرمتمركز جنبههاي فرهنگي زندگي انسان كه از يك نقش اساسي و پايهاي در وضعيت اجتماعي انسانها ناشي ميشود. به اعتقاد زيمل، مد محصول تمايز طبقاتي است.
از يك سو براي طبقات پايين راهي براي بهبود منزلتشان ميگشايد و از سوي ديگر فرصتي براي تمايز طبقات بالا از طبقات پايين ايجاد ميكند. از جنبههاي زيباييشناسانه نيز مد تعاريف زيادي را در خود جاي داده است.
از منظر زيباييشناسي، تاريخ پيدايش مد به زمان خلقت اولين انسان روي زمين برميگردد، چرا كه انسان اصالتا كاشف زيبايي است و هر چه را كه از ديد خود زشت يا نازيبا ببيند، كنار ميگذارد.
گرچه اطلاعات درست و دقيقي از نحوه زندگي، خوراك و پوشاك انسانهاي اوليه در دست نيست ولي به جرات ميتوان گفت، انسانهاي اوليه نيز به نوعي تحت تاثير مد رفتار ميكردند.
جامپيرو روسلي در مقالهاي با نام تاريخچه لباس، تاريخ پيدايش مد را به مصر باستان نسبت ميدهد و مينويسد: «مصريان، مد را به عنوان يك نوع مدل مو يا پوشش كه عده بسياري از آن پيروي ميكنند (همان معني كه امروزه در تعريف مد به كار ميرود) نميدانستند بلكه مد را ابزاري براي نشان دادن طبقات مختلف اجتماعي قلمداد ميكردند. فقير و غني، تاجر و رعيت از نوع پوششي كه بر تن داشتند، شناخته ميشدند.»
روميان نيز همانند فراعنه به لباس به عنوان وسيلهاي براي تمايز افراد در اجتماع مينگريستند. اما در ايران چگونه بوده است.
به گفته شادي داوودي، پژوهشگر و طراح، تاريخچه مد در ايران به دوره قاجار برميگردد كه شاهان پس از سفرهاي فراوان به فرنگستان بويژه فرانسه، مدهاي اروپا را با خود به ايران ميآوردند و كلاه فرنگي نمونه بارزي از مدهاي وارداتي آن زمان است.
با سلطه رضاخان، تجدد و مدگرايي به زندگي مردم عادي هم راه پيدا كرد و با ايجاد مغازههاي خيابان جمهوري و شكلگيري طبقه متوسط ايراني بحث مد داغتر شد. هيپيگري اولين مدي بود كه جوانان ايراني از غرب اقتباس كردند.
البته مد در كشورهاي غربي نيز آنچنان قدمتي ندارد و سرآغاز آن به 1960 برميگردد. از نخستين گروههايي كه شكل ظاهري و ايدههاي آنها مورد تقليد قرار گرفت ميتوان بيتلها، هيپيها و پانكها را در انگلستان نام برد كه هر كدام علاوه بر ظاهر متفاوت از اجتماع، داراي ايدهها و افكاري مخالف جامعه بودند و ميخواستند قوانين محدودكننده از سر راهشان برداشته شود و چون اين طرز فكر باعث هرج و مرج در جامعه ميشد، مردمي كه ابتدا از آنها طرفداري ميكردند بعد از مدتي آنها را كنار گذاشتند.
براي مدگرايي از جنبههاي مختلف اجتماعي، اعتقادي و فرهنگي ديدگاههاي متفاوتي بيان شده است. افرادي آن را نشانه تمدن و رشد بالا ميدانند. در مقابل افرادي نيز بشدت با آن مخالفند و آن را نوعي خودباختگي و بيهويتي ميدانند.
در اين ميان افرادي هم ميكوشند با جداسازي مدهاي خوب و بد و يافتن اشتراكاتي ميان آنها، مد خوب و بد را با هم آشتي دهند. اما آيا مد يك ناهنجاري فرهنگي است يا راهي است براي دستيابي انسان به ميل طبيعي و فطرياش كه همانا ميل به تنوعطلبى، آراستگي و زيبايي است؟
سعيده سادات هراتي، كارشناس ارشد روانشناسي در پاسخ به اين پرسش چنين ميگويد: ميل به تغيير از يك نياز فطري سرچشمه ميگيرد و قابل سركوبكردن نيست.
حس تنوعطلبي توام با گرايش به خودنمايي در محيط اجتماعي بيانگر نياز انسان براي ورود به قلمروهاي جديد است، براي همين انسان همواره به دنبال تغيير قالبها و فرار از كليشههاست. درهمآميختگي اجتماعي باعث ميشود جامعه به سمت يكدستشدن در سبك پوشش، مدل آرايش، سليقه و طرز رفتار برود.
وي ميافزايد: در فضاي مد انسان به دنبال اين است كه شكل ظاهري را تغيير داده و از آنجا كه اين تغيير به مرور او را دلزده ميكند، بسرعت به دنبال اشكال ظاهري جديد ميرود، چنانچه اين ظواهر نوين به شكل صحيح و در قالب فرهنگ ملي ـ مذهبي جامعه در اختيار قرار نگيرد، فرد يا آنها را خلق ميكند يا آنها را از ديگران يا ساير جوامع تقليد ميكند. در واقع حس تنوعطلبي و كشش افراد به سمت ابداع و تغيير و تجربه باعث ايجاد مد ميشود.
هراتي، مدگرايي را به طور مطلق رد نميكند و از سويي پذيرش كامل و بيچون و چراي آن را نيز عاقلانه نميداند.
وي معتقد است: ميانهروي در مدگرايي و مراقب بودن بر هماهنگي آن با فرهنگ و مذهب و مليت خويش و به نوعي انطباق فرهنگي، مناسبترين راه برخورد با آن است و اين تعادل راهي است كه جوامع سالم به سمت مد و مدگرايي ميروند.
علل و انگيزههاي روانشناختي مدگرايي
در ميان اقشار جامعه، نوجوانان و جوانان به علت آمادگي براي كسب هويت، استقلال و شخصيت بيش از همه به مدگرايي اهميت ميدهند.
هراتي توجه به مد و اهميتدادن به لباس و آرايش را ازجمله ويژگيهاي دوران نوجواني ميداند و ميگويد: در اين سن، نوجوان اهميت خاصي به ظاهر خود ميدهد، همچنين به پوشيدن لباسهايي علاقهمند است كه در ميان همسالان خود محبوبيت دارد يا از الگوهاي زمانش ـ كه ممكن است هنرپيشه يا يكي از افراد سرشناس جامعه خود يا كشورهاي خارجي باشد ـ پيروي ميكند و جالب اين است كه با تغيير مد علاقهاش به مد قبلي نيز تغيير ميكند.
اين ويژگي نگرانكننده نيست و با افزايش سن نوجوان و تغيير و تحولات هورموني و گذر از اين مرحله كاهش يافته و به جنبههاي ديگري از زندگي خويش اهميت ميدهد. اما بعضي مواقع مدگرايي در جوانان و حتي افراد بزرگسال جامعه كه از دوره نوجواني گذشتهاند، رخ ميدهد.
يك دلخوشي ساده
يك دختر دانشجوي 25 ساله، انگيزهاش از مدگرايي را نداشتن شادي و تفريح بيان ميكند و ميگويد: ميدانم كه مدگرايي يك نوع تقليد است، اما به خاطر دلخوشي و اينكه زنگ تفريحي در زندگيام وجود داشته باشد به آن اهميت ميدهم و مايلم اين دلخوشي و مشغوليت از اين طريق ادامه پيدا كند و از اين بابت اصلا نگران نيستم.
پسر 28 ساله شاغلي كه تا مقطع ليسانس درس خوانده و بتازگي هم با دختر مورد علاقهاش نامزد شده، با طرفداري از مد موافق است و نظرش را اينگونه بيان ميكند: به نظرم مدگرايي مشكلي ايجاد نميكند بلكه باعث تنوع و دوري از يكنواختي زندگي ميشود. بشدت طرفدار مد هستم و از اين نظر ابراز ناراحتي نميكنم خصوصا در آرايش و لباس ظاهري به نظرم مسالهساز نيست.
او حتي يكي از دلايل انتخاب نامزدش را هم تفاهم در مدگرايي ميداند: «ما هر دو علاوه بر داشتن مشتركات اخلاقي، به ظاهر و تيپ خيلي اهميت ميدهيم و مدگرا هستيم.»
نظرات شما عزیزان: